loading...
سومی های تلاشگر
آموزگار شما بازدید : 130 شنبه 11 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

گل های زیبایم ؛ دوست دارم ، مطالبی را که در این پست برای شما عزیزان گذاشته ام را با دقّت بخوانید ، با دقّت درباره ی آن ها فکر کنید و به تک تک آن ها عمل کنید تا فرزندی صالح برای پدر و مادر مهربان خود باشید چون فرزند صالح ، گلی از گل های بهشت است .

گل های من ، شما بهشتی هستید پس سعی کنید بهشتی بمانید.

1- پدر و مادر صادق ترین دوستان تو هستند .

2- آن ها عاشق تو بوده و هستند ، دست کم تو آن ها را دوست بدار .

3- پدر و مادرت را به دوستانت نفروش .

4- دست پدر و مادر بوسیدنی است پس فراموش نکن .

5- آفرینشت را مدیون آن ها بدان .

6- دل پدر و مادر شکستنی است پس احتیاط کن .

7- آن ها تو را بر خود ترجیح داده اند شایسته است به آن ها نیکی کنی .

8- هرگز با صدای بلند با آن ها صحبت نکن .

9- آشکارا و پنهان از آن ها دفاع کن .

10- هرگز جلوتر از آن ها راه نرو .

11- درس ایمان و باور را به خوبی از آن ها بیاموز .

12- چَشم پاسخی مناسب به گفته های آن هاست پس کوتاهی نکن .

13- با آن ها لجبازی نکن .

14- هرگز کلام آن ها را قطع نکن .

15- چشمان پدر و مادر حرف های گفتنی زیاد دارد پس دقّت کن .

16- آن ها را با دیگران مقایسه نکن .

17- پیش دیگران از آن ها بدگویی نکن .

18- امید آن ها درباره ی خودت را نا امید نکن .

19- زیبایی و برنائی تو به پای زیبایی عشقی که در دل آنان است نمی رسد.

20- بسیار برایشان دعا کن

 

آموزگار شما بازدید : 263 یکشنبه 05 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

همه ی مداد ها مشغول بودند ، جز مداد سفید ، کسی به او کار نمی گفت . شب شد ، مداد از شب تا صبح فقط ماه و ستاره کشید . روز بعد هیچ مدادی جای مداد سفید را نکرفت .

مواظب زندگی هایمان باشیم ممکن است دیگر فرصتی برای دیدار هم پیدا نکنیم

 

آموزگار شما بازدید : 176 شنبه 28 فروردین 1395 نظرات (1)

میخوام بدونم به کی ظلم شده به بچّه های نسل قبل که وقتی بچّه بودن صبح ها خودشون کیفشونو با همه ی غیر استاندارد بودن به دوش می کشیدن و مسیر های

طولانی مدرسه را پیاده می رفتن یا به بچّه های الآن که با کیف های چرخدار طبی هرروز اگه با سرویس در حال تردد هستن باز هم مادرو پدرهای مهربونشون تا

کنار سرویس کیفاشونو میارن یا اگه پیاده به مدرسه میان تا دم نیمکت کیفشون آورده میشه و بعد از تعطیلی مدارس هم باز این پدر و مادرای دلسوز هستن که کیف

هارو حمل می کنن که مبادا فرزندشون باری بیشتر از حد به دوش بکشه .

به نسل قبل ظلم شده که تغذیه مدرسشون یه لقمه نون وپنیر ساده بود که تا آخرش دلچسب  می خوردن و چشمی به تغذیه ی دوست خود نداشتن یا به بچّه های الآن که با هزار جور تغذیه رنگارنگ و پول توجیبی فراوون به مدرسه میان وتغذیه ها را نصفه ونیمه داخل سطل زباله میندازن و یا توی جامیزهاشون میذارن تا مبادا مادراشون دعواشون نکنن ولی با تمام این اوصاف باز هم به تغذیه ی دوست خود نگاه می کنن تا ببینن او چه چیزی به همراه آورده .

نمیدونم به نسل قبلی ظلم شده که شخصیت های کارتونی دوست داشتنیشون آنت ، لوسین ، حنا و قصّه های مجید بود یا به بچّه های الآن که شخصیت های محبوبشون مرد عنکبوتی ، انگری بردز ، لاک پشت های نینجا و... شده است .

به بچّه های قدیم ظلم شده که بازیهاشون هفت سنگ ، وسطی ، کبدی و ... بوده یا بچّه های الآن که بازیهاشون کلش آف کلن و ... شده است .

به نسل قبلی ها  ظلم شده که هر شب خودشون کتاب رو باز می کردن و از روش املا مینوشتن ، سؤال طرح میکردن وخودشون از خودشون می پرسیدن  یا بچّه های الآن که مادراشون با هزار جور کتاب کمک درسی وسی دی آموزشی و کلاسهای تقویتی دنبال بچّه ها میدون والتماس می کنن که بخون و بنویس .

به بچّه های قبل ظلم شده که تمام تعطیلات نوروز نگران این بودن که تکالیف نوروزیشونو بنویسن یا بچّه های الآن که  مادر مشق شب بچّه رو می نویسه تا مبادا معلّم به بچّه اش اخمی کنه .

به نسل قبلی ها ظلم شده که یه مداد را تا آخر استفاده می کردن تازه یه مدادگیر می خریدن مدادهای کوچیکو توش میذاشتن تا مداد اسراف نشه یا بچّه های الآن که بارها دیده ام حتّی اگر مدادش زمین بیفته  خم نمیشه  برداره چون میدونه فردا بهترش براش تهیه میشه .

به بچّه های قبل ظلم شده که اگه به واقع شکایتی از همکلاسی ها به والدینشون می کردن چیزی جز این جمله نمیشنیدن ؛ برو و خودت مشکلت رو با دوستت حل کن

یا به بچّه های الآن که اگه حتّی خودشون مقصر باشن اولیا به سرعت برق و باد خودشونو به مدرسه می رسونن و بدون این که واقعیت رو بدونن رفتاری نامناسب از خود نشون میدن و تلاششونو می کنن تا فرزندشونو بی تقصیر جلوه بدن .

خلاصه چی بگم که ما هرروز صحنه هایی از دلسوزی های به ظاهر پدرانه و  مادرانه ای می بینیم که آه از نهادمون بلند میشه

 به نظر من شاید بچّه های نسل قبل خیلی کمبودها داشتن ولی در کنار این کمبودها یاد می گرفتن مستقل باشن ، یاد می گرفتن به هم نوع احترام بذارن ، یاد می گرفتن به قوانین مدرسه و کلاس پایبند باشن و خیلی چیزای دیگه رو تو این کمبودها یاد می گرفتن

امّا غافل از اینیم که به بچّه های الآن بیشتر ظلم میشه چون ما به اونها آسایش میدیم امّا درست زندگی کردن ، مستقل بودن و خیلی چیزای دیگه رو یاد نمیدیم .

 


آموزگار شما بازدید : 167 جمعه 13 فروردین 1395 نظرات (0)

هیچ وقت ، هیچ چیز را بی جواب نگذار 

جواب نگاه مهربان را با لبخند

جواب دو رنگی را با خلوص

جواب مسئولیت را با وجدان

جواب بی ادبی را با سکوت

جواب خشم را با صبوری

جواب پشت کار را با تشویق

جواب کینه را با گذشت

جواب گناه را با بخشش

جواب دل مرده را با امید

جواب منتظر را با نوید

تقدیم به تمام انسان های واقعی



آموزگار شما بازدید : 272 سه شنبه 22 دی 1394 نظرات (0)

دانش آموزان عزیزم ،گاهی اوقات تو کلاس ، زنگ هدیه های آسمان ، از خدا براتون میگم و راجع به او حرفهایی براتون می زنم و شما عزیزان هم سخنان مرا با جان و دل گوش می دهید .

من از لطف و محبّت خدا راجع به بنده هاش می گم ، از گذشت و صبوری خدا براتون حرف می زنم .

از بهشتی که خدا با تمام علاقه به بنده هاش وعده داده سخن می گم .

پسرای عزیزم ما آدما گاهی این قدر خودخواه می شیم که یادمون میره ما بنده ایم و خدا خالق 

همیشه این ماییم که از خدا طلبکاریم .

بهتره برای این که بدونید خدا چقدر ما بنده هاشو دوست داره و حاضر به خاطر ما از تمام بدی هامون بگذره متن زیر رو با دقّت بخونید . بعد ، از خودتون بپرسید شما چقدر خدا رو دوست دارید و حاضرید به خاطر اون یک انسان واقعی باشید ؟

بندﻩیمن ! نماز شب بخوان و آن یازده رکعتاست.

خدایا ! خستـﻪام ، نمـﻰتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم !
بندﻩی من ! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان .
خدایا ! خستـﻪام ، برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم .
بندﻩی من ! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان .
خدایا ! سه رکعت زیاد است
بندﻩی من ! فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان .
خدایا ! امروز خیلی خستـﻪ شدﻩام، آیا راهی دیگر ندارد ؟
بندﻩی من ! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله .
خدایا ! من در رخـﺖخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم مـﻰپرد !
بندﻩی من ! همان جا که دراز کشیدﻩای تیمم کن و بگو یا الله .
خدایا ! هوا سرد است و نمـﻰتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم !
بندﻩی من ! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب مـﻰکنیم .
بنده اعتنایی نمـﻰکند و مـﻰخوابد .
خدا با آرامش رو به فرشته های خود می کند و می گوید : ملائکـﻪی من ! ببینید من ایـﻦقدر ساده گرفتـﻪام ، امّا بندﻩی من خواب را برسخن من ترجیح می دهد . چیزی به اذان صبح نمانده است ، او را بیدار کنید ، دلم برایش تنگ شده است ، امشب با من حرف نزده است .
خداوندا ! دو بار او را بیدار کردیم ، اما باز هم خوابید .
ملائکـﻪی من ! در گوشش بگویید پروردگارت ، منتظر توست .
پروردگارا ! باز هم بیدار نمـﻰشود !
اذان صبح را مـﻰگویند ، هنگام طلوع آفتاب است .
ای بنده ! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـﻰشود .
خورشید از مشرق سر برمـﻰآورد . خداوند رویش را برمـﻰگرداند .
ملائکـﻪی من ! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم ؟

ولی بازهم دوباره خدا رو به فرشتگان خود می کند و می گوید : این بار هم ایرادی ندارد فردا هم او را به سمت خود دعوت می کنم .

این بار حتما دعوتم را اجابت می کند .

حالا وقت اون رسیده که از خودمون بپرسیم ما برای خدا چکار کردیم .

آیا ما هم حاضریم تو زندگی این قدر گذشت داشته باشیم ؟

آیا حاضریم در برابر مشکلات صبور باشیم ؟

و هزاران پرسش دیگر ...

عزیزان دل امیدوارم شما برای پروردگار خود بنده ای واقعی باشید .

 

آموزگار شما بازدید : 512 پنجشنبه 07 آبان 1394 نظرات (0)

پیرمرد آمده است بر سر حوض          تا وضو گیرد و نماز کند

       رو به درگاه بی نیاز آرد                    دست خود سوی او دراز کند

      گفت : این خانه را که می بینی       نیست جزخانه ی جوانی من

هم در این خانه بسته خواهد شد     دفتر عمر و زندگانی من

    من به عمر دراز دانستم                 زندگی جز سفر نمی باشد

    تا توانی دلی به دست آور             دل شکستن هنر نمی باشد

 

 

آموزگار شما بازدید : 201 جمعه 24 مهر 1394 نظرات (1)

عزیزان به تصویر زیر چند ثانیه بدون این که پلک بزنید با دقت نگاه کنید

چه زیبا حرکت می کنه

امیدوارم شما هم این حرکت رو ببینید

 

 

آموزگار شما بازدید : 185 شنبه 11 مهر 1394 نظرات (0)

آیا خدا وجود دارد ؟

شاید این سئوال خیلی از انسان هایی باشد که هنوز به طور حتم به وجود خدا پی نبرده اند .

در ادامه ی مطلب  داستانی کوتاه و ساده در رابطه با این سئوال نوشته شده بد نیست یک سری بزنید . امیدوارم خوشتون بیاد .


آموزگار شما بازدید : 206 پنجشنبه 09 مهر 1394 نظرات (2)

فرزندم آلبرت انیشتین میگه :

خوبی ها را جمع کنیم ، بدی ها را کم کنیم ، شادی ها را ضرب کنیم ، غم ها را تقسیم کنیم ، تنفرها را جذر بگیریم و محبّت ها را به توان برسانیم . 


آموزگار شما بازدید : 172 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

پسرم میدونی شکیپیر چی میگه !

میگه من همیشه خوش حالم بغل 

میدونی چرا ؟ برای اینکه او همیشه از هیچ کس برای چیزی انتظاری نداره .

انتظارات همیشه صدمه زننده هستند . زندگی کوتاه است. پس تو هم انتظاراتت را از دیگران کم کن ، به زندگی ات عشق بورز ، خوش حال باش و لبخند بزن

 

آموزگار شما بازدید : 138 شنبه 04 مهر 1394 نظرات (0)

گل من موقع خسته شدن به دو دسته از انسان ها فکر کن :

1- آن دسته از افرادی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند .

2- دسته ی بعد افرادی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند .

فکر کردن به دسته ی اوّل به تو نیرو می دهد که دست از خستگی برداری و به کاری که از آن خسته شدی ادامه دهی .

فکر کردن به دسته ی دوّم به تو نیرو می دهد که کارت را به بهترین شکل انجام دهی و تلاش کنی تا به موفّقیّت برسی تا شادی دوستانت را ببینی .

پس ، هیچ گاه خستگی به خود راه نده و با توکّل به خدای بی همتا ، برای رسیدن به بهترین ها تلاش کن و با پیروزی هایت ، موجبات شادی دوستانت را فراهم کن و از شکست هایت پلی بساز برای موفّقیّت های بعدی خود .

آموزگار شما بازدید : 152 شنبه 04 مهر 1394 نظرات (0)

سال ها پیش از این

زیر یک تخته سنگ ، گوشه ای از زمین

من فقط یک کمی خاک بودم همین

کمی خاک ، که دعایش پر زدن به آن سوی پرده ی آسمان بود

آرزویش همیشه دیدن آخرین قلّه ی کهکشان بود

یک شب آخر ، دعایش اثر کرد 

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا

تکّه ای از خاک را برداشت و آسمان را در آن کاشت

خاک را توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

من همان خاک خوشبخت ، من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات این همه از خدا دور هستم


آموزگار شما بازدید : 191 جمعه 03 مهر 1394 نظرات (4)

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد . فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و احترام زیادی برای پدر قائل بودند . مدّت ها گذشت تا این که ...

 

آموزگار شما بازدید : 229 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (3)

پسرای گلم

یه روز تو محیط مجازی (اینترنت) در حال گشت و گذار بودم که توی یه وبلاگی مطلبی نظرمو به خودش جلب کرد هر چی الآن فکر می کنم آدرس اون وبلاگ چیه به خاطر نمیارم اما دوست دارم الآن اون مطلب رو هم برای شما عزیزان به نمایش بذارم تصمیم گرفتم براتون بنویسم مطلب کوتاهه ولی پر از معنا بعد از این که خوندیش حتماٌ راجع بهش خوب فکر کن .

پس روی ادامه مطلب کلیک کن

آموزگار شما بازدید : 191 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

اغلب ذهن ما در محیط اطراف چنان شرطی می شود که نمی توانیم حتّی چیزهای واضح را ببینیم ! برای سردرد ساده به پزشک متخصّص مراجعه می کنیم و تشخیص از میگرن و مسائل عمیق آغاز می شود ! به نظر ما مسائل چنان پیچیده است که انگار ما در تله افتاده ایم ما نیز در ارتباطات خود دچار چنان وضعیتی هستیم و آن ها را پیچیده می کنیم .

 

  

در زندگی ساده باش ، بزرگی هر کس به سادگی اوست .

درباره ما

::::::::::::: به نام مهربان ترین :::::::::::::

عرض خیر مقدم به تمامی بازدیدکنندگان تارنمای سواد برتر

این وبگاه در حوزه ی آموزش در مقطع دبستان فعالیت دارد و به صورت تخصصی توسط یک آموزگار با سابقه ی تدریس 10 ساله در مقطع ابتدایی مدیریت می شود

پایه ی اصلی تدریس بنده ، تدریس در دو پایه ی دوم و سوم ابتدایی می باشد که در همین زمینه ، فعالیت های علمی ای نیز به منظور بهبود سطح کیفی آموزش و تدریس به دانش آموزان ( نظیر طراحی بازی ضرب ، تخته های آموزشی مباحث درسی و ... ) را هم انجام داده ام

بدون شک من و همکارانم به سهم خود ، تمام تلاش خود را برای افزایش سطح کیفی آموزش در ایران و ارتقای سواد علمی دانش آموزان ایرانی خواهیم کرد و امیدواریم روزی برسد که ایران هم مانند کشورهای توسعه یافته ، جایگاه بسیار بهتری در حوزه ی آموزش و پرورش به دست آورد

سپاس از حسن انتخاب شما

مدرس و مدیر وبگاه : ارجمند

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 136
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 34
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 112
  • بازدید امروز : 50
  • باردید دیروز : 180
  • گوگل امروز : 16
  • گوگل دیروز : 51
  • بازدید هفته : 1,301
  • بازدید ماه : 6,541
  • بازدید سال : 41,782
  • بازدید کلی : 258,377